امیدوارم خداوند از ایشان بپذیرد و بر اخلاص ایشان و همۀ شما که در این امر مهم با حضورتان شریک هستید. خداوند یار و یاورتان باشد و شما را مقاصد عالی نائل بفرمایید. با این وقت کم صرفاً خواستم اعلان حضور کرده باشم و خواستم بگویم که ایشان را و کارشان را دوست دارم.
امید است خداوند از ایشان بپذیرد، به ما هم اخلاص بدهد و انشاءالله این جامعه به سوی حضرت مهدی(ع) با شوق و عشق در حرکت باشند، و سایۀ نائب ایشان، نائبالامام، امام خامنهای(ادامالله ظله) که رهبر عاشقان و منتظران حضرت است و وجودش سراپا انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) است و به همین دلیل ایشان شب و روز ندارد و قراری در ایشان نمیبینیم، انشاءالله خداوند ایشان را مستدام بدارد و ما هم شاهد باشیم که ایشان پرچم را به مولا و منتظَرشان تحویل دهند. انشاءالله. والسلام علیکم و رحمه الله.
حسن عباسی: این کتاب یک مدل برای کار تئوریک در حوزه علوم انسانی ـ اسلامی است
کتاب «انتظار» تلاشی است حکمی، کلامی، فلسفی و جامعهشناختی، برای تبیین و ترسیم یک ساز و کار عقلانی در موضوع انتظار
حسن عباسی نیز در این مراسم به رویکرد حاکم بر تدوین کتاب انتظار و مدل خاصی که از کار تئوریک در حوزه مباحث معرفتی ارائه میکند اشاره کرده و این شیوه را یک ابرپروژه در حوزه علوم انسانی میداند. در ادامه مهمترین بخشهای سخنان عباسی در مراسم رونمایی از کتاب انتظار پناهیان را میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم. کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه» تلاشی است حکمی، کلامی، فلسفی، جامعهشناختی و با رگههایی از مباحث استراتژیک برای تبیین و ترسیم یک ساز و کار عقلانی در موضوع انتظار که به ما میگوید بنا نیست ما حرکتی نکنیم و فقط بنشینیم تا یک کسی بیاید و بشریت را از این وضعیت نجات دهد. این یعنی «انتظار عامیانه». اگر قرار بود که منجی بیاید بدون اینکه ما آماده شده باشیم و بدون اینکه نقش و مسئولیتی به عهده بگیریم، خوب از همان ابتدا حضرت میماند و یک تنه همۀ مسائل را حل میکرد.
اینطور نیست که یک نفر بیاید و یکتنه همۀ انسانهای درمانده و گوشهنشین و ناتوان را که هیچ تلاشی برای تغییر وضع خود نکردهاند، نجات دهد. این مسأله ناظر به یک دکترین مطلق قرآنی است که اساس جامعهشناسی انقلابهاست: «يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را تغيير نمىدهد تا آنكه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد تغيير دهند؛ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) لذا ما باید در خودمان تغییر ایجاد کنیم و خودمان را لایق کنیم و به سوی حضرت قدم برداریم.
در این کتاب میبینید که انتظار عارفانه، انتظار کسی است که به معرفت رسیده و خودش را لایق کرده و شوق لقاءالله دارد
شما در این کتاب ملاحظه میکنید، در مرحلۀ انتظار عارفانه، انتظار در واقع انتظار کسی است که اولاً به معرفت رسیده است و خودش را لایق کرده است و بالاتر از آن، شوق شهادت و لقاءالله دارد، عالم ماوراء را باور دارد و به عالم آخرت باورمند است.
در انتظار عامیانه ما در این مسائل گیر کردهایم که مثلاً چه کسی شبیه سفیانی است و چه کسی به فلان شخصیت تطبیق دارد و... این نوع نگاه به انتظار خطرناک است، چون به ما میگوید بنشین و منتظر باش تا یک کسی بیاید و تو را نجات دهد! نمیگوید که خودت را تغییر بده و حرکت کن و خودت را لایق کن، بسترسازی و مقدمهسازی کن.
انتظار فعال یعنی انتظار عالمانه و عارفانه، نوعی از حرکت و امیدآفرینی است که حتماً توأم با لایقشدن و حرکت آن فردی است که در خودش تغییر ایجاد کرده است و سپس کمک کرده که در جامعه نیز تغییر ایجاد شود و بعد همه با هم زمینهای ایجاد میکنند که خدا از بیرون تغییری در آنها ایجاد کند و این تغییر نیاز به یک عنصرِ کلیدی به نام «امام» یا «ولی» دارد.
پروژه اصلی آقای پناهیان و روح حاکم بر کارهای ایشان را «مقولۀ ولایت به معنای عام» میدانم
من در طول حداقل 14 سالی که حاج آقا پناهیان را از نزدیک میشناسم و خدمتشان ارادت دارم و با دیدگاهها و مکتوبات ایشان آشنا هستم، پروژۀ اصلیِ ایشان را مقولۀ ولایت به معنای عام میدانم. در واقع نکتۀ کلیدی که روح حاکم بر کارهای حجتالاسلام پناهیان است و اساس نگاه و پروژۀ کلیدی ایشان محسوب میشود، مقولهای به نام «ولایت» است البته همان ولایت عامی که خداوند در قرآن فرموده است: « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»(بقره/257)
امروز در جامعۀ ما به غلط جافتاده است که هرکس ولایتپذیر است یعنی طرفدار ولایت فقیه است در حالی که ولایتپذیری یک مسألۀ عام است و همۀ انسانها لزوماً ولایتپذیر هستند. چون همۀ انسانها حب و بغض میورزند، به همین دلیل تولّی و تبرّی دارند و اگر این ولایت و برائت مدیریت نشود، عمدتاً ولایت انسانها به دست طواغیت خواهد افتاد.
پروژۀ اصلی و کلیدیِ آقای پناهیان را اگر بشود در یک جمله خلاصه کرد، باید گفت: «مدیرت حب و بغض» که «مدیریت ولایت» را رقم میزند، البته با این خط و مشیئ که به جای ولایت طواغیت، ولایت الله، رسول خدا(ص) و اولوالامر محقق شود. این اَبرپروژهای است که همۀ انگارههای دیگر ایشان مانند همین «کتاب انتظار» را در این ساختار باید دید.
مباحث نظری و تئوریک نظیر آنچه در این کتاب آمده، بایستی در نهضت تولید علم و تحول در علوم انسانی، پایۀ تحصیل در دانشگاههای ما باشد
ما کار تئوریک و نظری درخورِ شأن قرآن و معصومین(ع) انجام ندادهایم و هرچه تا به حال انجام شده است، بسیار محدود بوده و باید در حد صفر درنظر بگیریم.
آنچه که در «کتاب انتظار» استاد پناهیان رقم خورده است، گامهای نخستینی است که میگوید بایستی بیاییم مقولۀ انتظار را عقلانی کنیم و انتظار عامیانه را به انتظار عالمانه و عارفانه تبدیل کنیم، به نحوی که سوای این حیات دنیوی، حیات اخروی را هم در موضوع انتظار خودمان مدنظر داشته باشیم.
مباحث نظری و تئوریک نظیر آنچه در این کتاب به آنها پرداخته شده است، بایستی در جنبش نرمافزاری و نهضت تولید علم و تحول در علوم انسانی، پایۀ تحصیل در دانشگاههای ما باشد. بالاخره اگر ما رشتههای دانشگاهیِ جدیدی ایجاد کنیم، به استاد، متون درسی و مطالبِ تولید شده نیز داریم.
پایۀ آنچه که فلسفۀ انتظار، فلسفۀ امید، و یا حکمت انتظار و حکمت امید نامیده میشود، مطالعاتِ اینچنینی است که دارد صورت میگیرد. و این اثر مکتوبِ ایشان نیز، ناظر به همان پروژۀ کلیدی یعنی پروژۀ ولایت به معنای عام است.
دشمن ما به مقولۀ انتظار و مهدویتِ ما تهاجم گستردهای کرده، ولی ما برای تئوریزه کردن آن کاری نکردهایم
دشمن ما به صورت حسابشدهای از همۀ ظرفیتهای بشریِ شرق و غرب عالم استفاده میکند و به مقولۀ انتظار و مهدویتِ ما تهاجم گستردهای را صورت داده است. ولی ما در قبال این تهاجم گسترده، برای تئوریزه کردن میراث ارزشمندی که از قرآن و بیش از یک میلیون روایات اهلبیت(ع) به ما رسیده است، کاری نکردهایم. در این زمینه، نیاز داریم که یک کار نظریِ جامع و مبسوط اینچنینی داشته باشیم.
ما در میدان فلسفۀ امید و انتظار با وجودی که بیشترین حرف را داریم، متاسفانه تا به حال هیچ متنی نداشتهایم. البته بحمدالله متون اولیهای از این دست (مانند همین کتاب انتظار) در حال تولید است.
چرا ما نباید فیلسوف انتظار یا فیلسوف امید داشته باشیم؟ چرا ما نباید جامعۀ مهدوی را تئوریزه کنیم؟ چرا نباید یک متن کامل در مورد جامعۀ آرمانی مورد نظر خودمان داشته باشیم و چرا نباید ابعاد و چهارچوب آن را به صورت عقلانی تبیین کنیم؟
اَبرپروژۀ حاج آقای پناهیان، الگو و مدلی است برای دوستان جوانی که میخواهند کار نظری و تئوریک انجام دهند
اَبرپروژۀ حاج آقای پناهیان، الگو و مدلی است برای دوستان جوانی که میخواهند در این زمینه کار فکری و کار نظری و تئوریک انجام دهند، منظور اَبرپروژهای به نام ولایت، به معنای عام است که به ولایت «الله» ختم میشود. دوستانی که میخواهند در حوزۀ تولید این متون عالمانه کار کنند، باید تکلیفشان را مشخص کنند که در کدام چهارچوب و در کدام ساختار میخواهند فعالیت کنند.
این دست مطالعات و فعالیتها در راستای تکوین و تحقق آن کلانپروژه (ولایت) است، یعنی یک «زیر پروژه» است که میخواهد آن ابرپروژه را کامل کند.
نکتۀ دیگر اینکه این دست مطالعات باید خلأی که ما در حوزۀ فلسفۀ امید و انتظار از نظر تئوریک و نظری داریم را پُر کند.
به عنوان یک هشدار عرض میکنم که اگر این دست مطالعات منقطع شود و استمرار پیدا نکند، ما در عمل از جامعۀ خودمان عقب ماندهایم
من ضمن اینکه به حاج آقای پناهیان به خاطر توفیقی که در نوشتن این کتاب که یک کار نظری نسبتاً مبسوط با تفکیک سه موضوع انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه است، به ایشان داده شده است تبریک میگویم، به عنوان یک نکتۀ کلیدی در افق طرحریزی استراتژیک نظام و به عنوان یک هشدار عرض میکنم که اگر این دست مطالعات منقطع شود و استمرار پیدا نکند، ما در عمل از جامعۀ خودمان عقب ماندهایم. چون مردمِ ما عملاً در عرصهها حضور دارند، در راهپیمایی اربعین، نیمۀ شعبان، تاسوعا و عاشورا، شبهای قدر و ... حضور دارند، ولی در بُعد تئوریک غائب هستیم. اگر این خلأ را پُر نکنیم، احتمال انحراف و شیوع خرافه و مواردی از این دست، جدی است لذا این دست مطالعات، تحقیقات و پژوهشها و کارهای نظری، این خلأ را پُر میکند و آیندۀ مسیر را برای ما تضمین میکند.
امیدوارم روزی برسد که آنچه در حوزۀ فلسفۀ امید و انتظار در همۀ دانشگاههای جهان، تدریس میشود، مفاهیم واهی و جعلی نباشد، بلکه متونی باشد که از سرچشمۀ ناب اندیشۀ اسلامی، از متن قرآن و احادیث اهلبیت(ع) نشات گرفته باشد و فقط در سطح نقلِ قول باقی نماید بلکه به لحاظ عقلانی و نظری و تئوریک کاملاً تبیین شود.